شیوه جنگیدن و چگونگی آن اهمیت فراوانی برای بقای یک ملت دارد و در اصل جنگ مرگ و زندگی، شرافت و عزت و فرهنگ یک ملت در میان است، اینجاست که شیوه جنگیدن در صحنه مذاکرات، که همان صحنه واقعی جنگ است، باید به چشم یک جنگ واقعی و تمام عیار نگریسته شود. بخش عظیمی از ارتباطات و تعهدات، مستند به گفتارها هستند، و ساختارهای بیانی آسان ترین راه،
برای پیروزی در یک نبرد مذاکراتی و حیاتی ست، چرا ایران باید توافقنامه ای را امضا کند که دشمنانش را در باره ایران به طمع بیشتر بیاندازد؟ توافق نامه ژنو خیلی از مفاد آن محرمانه بود، حالا چه شده است که اتحادیه اروپا، در بیانیه حقوق بشری اش، ایران را ملزم به اجرای آن توافق نامه می کند. همچنین آنان از ایران می خواهند، بیماری روحی روانی و شیطانی همجنس گرایی را هم
به رسمیت بشناسد، مگر آنها در مذاکرات محرمانه چه چیزی شنیدند که با وقاحت تمام، این طور به مردم و نظام ایران توهین می کنند، چرا بعد از مذاکرات محرمانه و توافق نامه ژنو، آنها علنا سیاست تحقیر و تحمیل را در مقابل مردم ایران در پیش گرفته اند؟.
در زمانی که ایران زبانش دراز است و برهانش قاطع، چرا باید امتیاز بدهد، آنها هیچ مدرکی از ساخت سلاح هسته ای در ایران نداشته و ندارند، و فقط به بهانه های سیاسی، سی و پنج سال است دشمنی خود را با مردم ایران شروع کرده اند و کتمان هم نمی کنند، آنها با سیاست و درایت استکباری شان، قرنهاست که بر سر بعضی از زودباوران تاریخ می کوبند و امتیاز می گیرند
در زمانی که خود شعار مرگ بر آمریکا در راه پیمایی سیزده آبان92 ، به یک اهرم فشار در مذاکرات تبدیل شده بود، چرا باید اهرم فشار بیست درصد هم در همان زمان به گرو گذاشته شود، گرفتن حق بدون جدیت قابل وصول نیست، و شایستگی زیادی می خواهد، دولت اعتدال با اینکه نگران اقتصاد و پیشرفت ایران است، ولی رویه ای را در پیش گرفته که باعث شده دشمنان ایران بر ما طمع بیشتری بکنند، و گفتگوی تلفنی حسن روحانی و اوباما، و مذاکرات نسبتاً طولانی جواد ظریف با جان کری وزیر خارجه آمریکا، یک قبح شکنی آشکار علیه نماد مبارزه با آمریکا و استکبار ستیزی بود.